Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه سلامت خبرگزای فارس: اضطراب، واکنش طبیعی روح و جسم ما به شرایط غریبه و ناآشنایی است که در آن قرار می‌گیریم. بچه‌ها هم وقتی در شرایط دشواری قرار می‌گیرند، مضطرب می‌شوند. آشفتگی و ناآرامی و علائم جسمانی مثل تپش قلب هم در کودکان و هم در بزرگسالان یکسان است.

همه ما در شرایطی دچار اضطراب می‌شویم اما نگرانی ما از اضطراب کودکان خیلی بیشتر از وقتی است که خودمان مضطرب هستیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید نتوانیم کاری کنیم که بچه‌ها هیچ وقت اضطراب را تجربه نکنند اما می‌توانیم استرس کودکان را کنترل کنیم و اگر نیاز بود از روانپزشک و روانشناس کودک کمک بگیریم. 

برای بررسی اضطراب در کودکان و علل، نشانه ها و راه درمان آن، با دکتر «الهام شیرازی، فوق تخصص روانپزشکی کودکان و نوجوانان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران» به گفت‌وگو نشستیم.آنچه در ادامه از نظرتان می‌گذرد، مشروح این گفت‌وگوست.

خانم دکتر ! به عنوان نخستین پرسش توضیح دهید اضطراب چیست و در کودکان به چه شکلی نمود دارد؟

اضطراب معمولا یکی از هیجاناتی است که افراد دارند؛ مثل احساس خوشحالی، ناراحتی و عصبانیت  این موضوع نیز در همه افراد می‌تواند وجود داشته باشد و می‌گویند شایع ترین هیجان مشکل ساز، اضطراب است.

برخی اضطرابها لازم هستند

البته اضطراب نیز در جه بندی دارد؛ اضطرابهایی داریم که لازم است باشند؛ مثلا فرد باید برای امتحان خود را آماده کند و این اضطراب مثبت و سالم است و جلوی عملکرد فرد را نمی‌گیرد. اضطرابهایی داریم که جلوی عملکرد فرد را می‌گیرد و باعث می‌شود عملکرد مناسبی نداشته باشد.

حد متعادلی از اضطراب در همه افراد لازم است باشد و می‌گویند شاید اگر نباشد مغز نتواند رشد کند 

برخی افراد ژنتیکی مضطربتر از بقیه هستند

در هر سنی فرد می‌تواند دچار اضطراب شود؛ از جمله کودکان. یک زمینه ژنتیکی دارد و برخی افراد بیشتر مستعد اضطراب و برخی کمتر مستعد هستند. حد متعادلی از اضطراب در همه افراد لازم است باشد و می‌گویند شاید اگر نباشد مغز نتواند رشد کند. اما ممکن است در برخی به لحاظ ژنتیکی این اضطراب به حد تعادل باشد، برخی از لحاظ ژنتیکی کمتر و برای برخی بیشتر باشد.

 80 درصد کودکان دارای اضطراب بیش از حد معمول دارای والدینی اینچنینی هستند

کودکانی که دچار اضطراب می‌شوند معمولا به لحاظ ژنتیکی این اضطراب را از والدین خود یا اقوم پدر یا مادر را دریافت می‌کنند. 80 درصد کودکانی که اضطراب بیش از معمول دارند در والدین آنها نیز این حالت وجود دارد و اضطراب بالاتر از حد معمول دارند.

به نظر می‌رسد این حالت به ارث رسیده و حتما حاصل مسائل تربیتی نبوده؛ مثلا دوقلوهایی بودند که هرکدام جایی بزرگ شدند یا کودکی بوده که پیش پدر و مادر بیولوژیک خودش بزرگ نشده، اما به لحاظ اضطرابی میزان اضطرابش به همان اندازه بوده که پدر و مادرش نیز به همان اندازه اضطراب دارد.

 اضطراب می‌تواند ژنتیکی باشد

خانم دکتر! یعنی این اضطراب در ژن کودک وجود دارد؟

ژن اضطراب در پدر و مادر می‌تواند وجود داشته باشد و به فرزند به ارث برسد و کودک به همان میزان اضطراب داشته باشد؛ممکن است این خیلی ربطی به اصول تربیتی نداشته باشد. معمولا این ژن به این صورت است که افراد از چیزهایی که به نوعی برایشان ناآشناست واهمه دارند و دچار اضطراب می‌شوند. 

اضطراب دیگر اینکه، «نکند من نتوانم عملکرد مناسبی داشته باشم یا از پس این ماجرا بربیایم.»همه اینها ممکن است برای من خطری داشته باشد و اینها فرد را دچار اضطراب می‌کند. یکی از مسائلی که به ما احساس امنیت و آرامش می‌دهد این است که محیط قابل پیش بینی باشد یا کارهایی که قرار است انجام دهیم قبلا انجام داده و تجربه داشته باشیم.

برخی افراد ممکن است با کارهایی که تا بحال تجربه نداشتند روبرو شده و دچار اضطراب شوند و اینکه مثلا بگویند «نکند نتوانم این کار را درست از آب در بیاورم یا خطری داشته باشد» چون نمی‌شناسم؛ در نتیجه نسبت به آنچه تجربه نکرده و ناشناخته است ایجاد اضطراب کند.

ژن اضطراب در پدر و مادر می‌تواند وجود داشته باشد و به فرزند به ارث برسد و کودک به همان میزان اضطراب داشته باشد

 

برخی از نظر سرشتی فرق دارند؛ یعنی برخی افراد و کودکان ماجرا جو هستند و دوست دارند کارهای پر هیچان انجام دهند و تجربه کنند؛ اینها به لحاظ ژنتیکی اضطراب کمی دارند، اما برخی برعکس؛ مثلا ممکن است اضطراب بالایی داشته باشند و از مواجه شدن با چیزهای نو و جدید و تجربه نشده دچار مشکل شده و بترسند و بگویند «نکند خطرناک باشد، آسیب زا  باشد و نتوانم مدیریت کنم!» و به لحاظ سرشتی مشکل داشته باشند.

باید بین این دو؛ یعنی ماجراجویی و واهمه، تعادل داشته باشیم؛ در نتیجه برخی کودکان می‌توانند به لحاظ ژنتیکی از این دو گروه ارث داشته باشند.

 برخی نیز مربوط به مسائل تربیتی است و تا حدودی با تربیت و رفتار درمانی می‌توان اینها را اصلاح کرد. اگر اضطراب خیلی کم است،روش رفتار درمانی، آموزش و ... را می‌توان استفاده کرد تا کودکان در عین حال با حواسشان خطرها را در نظر بگیرند. کودکانی هستند که اضطرابشان بیش از حد معمول کم است و ماجراجو هستند.

 

از طرف دیگر، کودکانی که اضطراب زیادی دارند را نیز بتوان آموزش داد تا اضطراب خود را کم کنند و ابتکار عمل داشته باشند، چیزهای جدید را تجربه کنند و بفهمند آن آسیبی را که فکر کردند نداشته است و آن چیزی که در ذهن دارند که نکند این خطرناک باشد؛ یادگیرند این خطر آنچنانی ندارد؛ یعنی هر دوی این طیف که اضطراب خیلی کم  یا خیلی زیاد  دارند با تربیت تا حدودی قابل احساس است.

نشانه‌های کودک مضطرب

خانم دکتر! این اضطراب در سنین مختلف کودکی چه نشانه‌های بالینی دارد؟

دو نوع نشانه دارد؛ بدنی و ذهنی. در سنین مختلف متفاوت نیست. نشانه بدنی مثلا کودک قلبش تند می‌زند، تند نفس می‌زند، ممکن است عرق بریزد و دست و پایش بلرزند و نتواند حرف بزند یا مثلا فشار خون بالا برود و بی حرکت شد و...

 یکسری نیز علامت‌های ذهنی است. آن حس اضطراب و دلشوره و آن چیزی که به لحاظ روانی احساس اضطراب می‌کند.اگر هرکدام را کم کنیم می‌تواند اضطراب را کم کند. اگر مثلا فردی که تپش قلب دارد دارویی را مانند پروپانول بخورد که تپش قلبش را کم کند، عملا باعث می‌شود اضطرابش پایین بیاید؛ مثلا فرد قرار بود این امتحان یا سخنرانی را انجام دهد اما دارویی را می‌خورد که دیگر این طپش را نداشته  و اضطراب ندارد.

این دارو نمی‌گذارد فرد طپش قلب داشته باشد و عملا دیگر احساس اضطراب ندارد؛ یعنی علائم بدنی می‌تواند اضطراب را تشدید و کاهش علائم بدنی می‌تواند اضطراب را پایین بیاورد.

خانم دکتر! یعنی فرد با یکبار خوردن این دارو یا داروی دیگر مشکلش حل می‌شود یا باید مدام مصرف دارو را تکرار کند؟

تا چند مرتبه؛ گاهی فردی با یک مرتبه خوردن دارو این اتفاق برایش می‌افتد، اما یک فرد دیگری باید چند مرتبه این دارو را بخورد و تجربه کند تا در مواجه با آن مسئله اضطراب نگیرد؛ آدم‌ها متفاوت هستند؛ برخی با یک بار و برخی با دفعات بیشتر. 

اگر فرد علائم ذهنی اضطراب را کم کند می‌تواند این اضطراب را کاهش دهد. مثلا در رفتار درمانی روانشناسان یاد می‌دهند که کودک چه جملات و واژه‌هایی را بکار ببرد؛ می‌بینید فرد با اینها حس اضطراب ذهنی را کاهش می‌دهد و عملا دچار اضطراب نمی‌شود.

البته شیوه‌های رفتار درمانی نیاز به تمرین دارد؛ اگر فردی برای رفتار درمانی اضطراب نزد روانشناس می‌رود این موارد ها را روانشناس به شیوه‌های مختلف و چندین جلسه نیاز است تا مثلا افکاری که باعث اضراب می‌شود را بیمار بگوید؛ مثلا افکاری که می‌تواند آرامش ایجاد کند را فرد بنویسد یا بگوید و تمارین مختلفی که مثلا از این هفته به هفته بعد این افکار را بنویس و آسیب‌ها را بشناسد و...

اینها بسته درمانی دارد که در 10 تا 12 جلسه یا بیشتر فرد باید تمارین را در منزل انجام دهد. وقتی اینها را انجام دهد مانند فردی که به کلاس زبان رفته و مهارت یاد گرفته این مهارت را یاد گرفته که چطوری به صورت ذهنی و حتی جسمی بدون دارو بتواند ضربان قلب و ذهن خود را کنترل کند و بتواد فکرهای منفی را کاهش داده و افکار مثبت را جایگزین کند.

 روانشناس کودک می‌داند که در سنین مختلف کار کند و تمارین را انجام دهد تا به این شکل با روش‌های غیر دارویی نیز درمان اضطراب را تکمیل کند.

خانم دکتر! کودکانی که دچار اضطراب می‌شوند تظاهرات بالینی مشخصی دارند؟

بله، مشخص است. یک کودکی رنگش می‌پرد، یکی دست و پایش می‌لرزد، یکی می‌گوید حالم دارد به هم می‌خورد یا دست و پایش سرد شده و یا به مامان و بابایش می‌چسبد و... از این علامتها می‌توان فهمید که کودک دچار این مشکل شده است. معمولا والدین قلق کودکشان را می‌دانند و اینکه از چه چیزی دچار اضطراب شده‌اند.

اضطراب کودک را با روانشناس درمان کنیم یا روانپزشک؟

خانم دکتر! در مواجهه با این چنینی کودکانی برای درمان ابتدا باید نزد روانپزشک رفت یا روانشناس کودک؟

بهتر است والدین در این مواقع به مراکز درمانی مراجعه کنند. یک مرکزی می‌گوید کودک را اول روانشناس ویزیت کند و شاید بعد بگوید روانپزشک نیز ویزیت کند؛یا اینکه چه قسمتی از روند درمان را روانپزشک یا روانشناس درمان کند؛ اما بهتر است ابتدا روانپزشک کودک را ببیند و بعد درمان را تقسیم بندی کنند و به روانشناس نیز ارجاع بدهند.در این خصوص ارجح روانپزشک کودکان است که باید ابتدا نظر بدهد. 

خانم دکتر! ممکن است والدین متوجه این اضطراب کودک نشوند و بگویند مثلا کودک با این رفتار دارد خودش را لوس می‌کند؛حال اگر این  نشانه‌ها مزمن شود آیا می‌تواند در بزرگسالی نیز خود را نشان دهد؟

بله؛ البته ابتدا توصیه دارم والدین دارای چنین کودکانی حتما مراجعه به این درمانگاه‌های دولتی را انجام دهند. اینکه اول باید روانپزشک ببیند، خیلی این اختلالات  با اختلالات دیگر همپوشانی دارند؛ مثلا ممکن است کودک چند تشخیص اختلالی کنار هم دارد؛ مثلا علاوه بر اضطراب، کودک وسواس و بیش فعالی نیز داشته باشد و در حدی باشد که مسئله ساز باشد. وقتی کودک مراجعه روانپزشکی دارد، خیلی مهم است که این اختلالات جانبی نیز درمان شود.

مثلا کودک در کنار اضطراب بیش فعالی داشته و وقتی بیش فعالی را درمان می‌کنیم اضطراب نیز بهتر می‌شود؛ در نتیجه چون این اختلالات همراه وجود دارد خیلی خوب است کودک توسط روانپزشک ویزیت شود. معمولا هرچه سازگاری فرد را بهم می‌زند باید مورد توجه قرار گیرد؛ همه ما ممکن است شبهایی کابوس ببینیم یا خُلق ما تغییر کند اما این خیلی ادامه دار نشود؛ اما چیزی که مشاهده می‌کنیم خیلی طولانی شده و مثلا اضطراب کودک یکی دو هفته طول کشیده و کودک مدام اجتناب دارد تنها بخوابد یا به اتاقی برود و چنین حالتهایی که چند هفته طول کشیده باید مورد درمان قرار گیرد و والدین نگذارند باقی بماند؛ اما مثلا اگر حالتی یک هفته برطرف شد نیاز نیست به روانپزشک مراجعه کنند اما اگر چند هفته طول کشید حتما باید مراجعه کنند؛ چون کودکان در حال رشد هستند و نباید زمان را از دست بدهیم و زمان خیلی اهمیت دارد.

رفتارهای غیر معمول کودک را جدی بگیرید!

در نتیجه اگر رفتاری چند هفته طول کشید و نمود آن را در رفتار کودک دیدیم و مسئله ایجاد کرد بهتر است حتما به روانپزشک مراجعه کنیم؛ چون اگر مراجعه نکنیم ممکن است بیماری طول بکشد و نتوانیم پیش بینی کنیم چقدر طول می‌کشد و وقتی مغز با این سیستم رشد و عادت کرد، به نوعی ما صدمه زده و کاری کردیم مغز با این سیستم رشد کند و راههای مغزی که اشتباه می‌کنند رشد کنند؛ در نتیجه باید به روانپزشک مراجعه کنیم و روانپزشک ما را راهنمایی می‌کند.

تاثیر زودتر دارو درمان اضطراب کودکان

خیلی از خانواده‌ها به روانپزشک  مراجعه نمی‌کنند به این علت که پزشک دارو می‌دهد؛ در حالی که دارو چون تاثیرش سریع است شاید برای کودکان خیلی واجب تر باشد؛ چون درمانهای غیر دارویی طولانی تر جواب می‌دهند؛ حتی 16 تا 20 جلسه لازم است؛ یعنی حتی وقتی قرار است زود نتیجه بگیریم خودش دو سه ماه طول کشیده تا روان درمانی اثر کند اما با مصرف دارو، ظرف یکی دو هفته اول نتیجه خود را نشان می‌دهد و درکنار آن نیز روش‌های غیر دارویی را نیز انجام می‌دهیم.

همچین روش‌های غیر دارویی هزینه بالاتری از روش دارویی دارد و همکاری کودکان را نیز می‌خواهد و خانواده نیز درمان را ادامه نمی‌دهد؛در نتیجه درمان نیمه کاره رها می‌شود.

معمولا درمان‌های غیر دارویی را روانشناسان انجام می‌دهند؛البته هر روانشناسی مهارت همه سیستم‌های درمانی را ندارد؛ در نتیجه روانشناسان اطفالی داریم که علاقمند بودند و روی سیستم درمان اضطراب کار کردند؛ یا یکسری روی درمان وسواس کار کردند و اینها بیشتر موثر هستند؛ چون روشها وسیع است و هر فردی نمی‌تواند مهارت همه اینها را داشته باشد.

کودکان خجالتی می‌توانند کودکانی مضطرب باشند

خانم دکتر! برخی کودکان خجالتی هستند و به ویژه در جمع توانایی برخورد و ارتباط با دیگران را ندارند؛ آیا ممکن است این حالت به داشتن  اضطراب در آنها وابسته باشد؟

 بله؛دقیقا یک نوع اضطراب اجتماعی داریم که افراد از مواجهه با اجتماع و افرادی که مثل والدین و فامیل برای آنها آشنا نیستند خجالت می‌کشند.

مثلا این افرادی هستند که آنقدر با کودک آشنا نیستند و در نتیجه کودک در ارتباط با آنها خجالت می‌کشد؛ برای حرف زدن در مقابل آنها، جواب دادن و ... مقابل آنها خجالت می‌کشد و این نیز به اضطراب برمی‌گردد. یک مقدار که فرد بزرگتر باشد نگران قضاوتی هست که دیگران راجع به آنها می‌کنند. بزرگسالان نیز همین طور هستند.

مثلا فرد بزرگسال از اجتماع خجالت می‌کشد یا  در جمع سخنرانی کند و...فرد نگران است که دیگران چه قضاوتی درباره‌اش دارند؛ می‌گوید: «آیا دیگران من را فرد ناتوانی نمی‌دانند یا کاری نمی‌کنم که آبرویم برود؟» همه‌اش نگران قضاوت افراد هستند و این اضطراب اجتماعی می‌شود.

اضطراب اجتماعی را بشناسید!

کودک نیز همین طور است. این موضوع نیز خیلی ژنتیکی بوده و جزو اضطراب اجتماعی محسوب می‌شود. حتی برخی کودکان جلوی برخی افراد حرف نمی‌زنند و سکوت می کنند، اما در جای دیگر حرف می‌زنند و پر حرف هستند یا در مدرسه یا جای دیگر سکوت می‌کنند؛ اینها همه به اضطراب اجتماعی بر می‌گردد و نیاز به درمان دارد و باید هر چه زودتر درمان شود؛ چون اگر دیر درمان شود این رفتار نهادینه می‌شود.نباید والدین از مصرف دارو توسط کودکشان بترسند؛ چون دارو خیلی سریع جواب می‌دهد.

خانم دکتر! در بروز نشانه‌های اضطرابی در کودکان والدین چقدر نقش دارند؟‌

نقش والدین در چندین جنبه می‌تواند وجود داشته باشد. اول، انتقال ژن و دوم رفتار خودشان.کودک نمی‌داند از چه چیزی اضطراب دارد و به والدین نگاه می‌کند تا بداند واکنش آنها چیست؟ اگر ببینند والدین در مواجهه با موضوعی آرام هستند الگو برداری می‌کند اما اگر ببیند اضطراب دارند می‌فهمند این موضوع اضطراب دارد.

مثلا اگر صدای بلند یا انفجاری بیاید و والدین یکدفعه مضطرب شوند کودک نیز مضطرب می‌شود، اما اگر ببیند والدین با این حالت و صدا عادی برخورد کردند و بگویند خب اتفاق خاصی نیفتاده است، کودک نیز از این موضوع الگو برداری می‌کند.

مثلا وقتی کودک زمین می‌خورد و والدین واکنش عادی داشته باشند کودک نیز عادی برخورد می‌کند؛ در نتیجه یک موضوع نیز الگو برداری است؛ یعنی والدین در مواجهه با این حوادث چطور واکنش نشان می‌دهند.

دعوای والدین ممکن است کودک را نگران کند و این باعث اضطراب کودک می‌شود و نباید اصلا والدین جلوی کودک دعوا کنند و با این کار والدین نزد کودک سبک می‌شوند و فردا به اصطلاح کودک برای آنها تره نیز خورد نمی‌کند

 

والدین! جلوی کودکان دعوا نکنید

خانم دکتر! در برخی خانواده‌ها درگیری بین والدین زیاد است، آیا این برخوردهای تنش زا سبب بروز اضطراب در کودکان می‌شود؟

یکسری اثر مستقیم می‌گذارد و یکسری اثر غیر مستقیم. والدین دعوا می‌کنند اما کودک احساس ناامنی می‌کند و کودک فکر می‌کند خانه روی هوا رفته! در حالی که می‌بینید والدین دعوا نمی‌کنند بلکه صدایشان بالا رفته است اما کودکان این بالا رفتن صدا را دعوا تلقی می‌کنند و احساس ناامنی کرده  و فکر می‌کنند خانه از بین می‌رود؛ چون کودکان به والدین،آرامش خانه و سقف بالای سرشان نیاز دارند و اگر محیط امن نباشد، این احساس نامنی کودک را خیلی اذیت می‌کند.

اولا درست نیست والدین جلوی کودک دعوا کند. حالا اگر چنین حالتی پیش آمد باید بگویند: «کودکم نگران نباش و موضوع تمام شد و الان آشتی هستیم.» یعنی اگر این موضوع پیش آمد باید بگویند خیلی خب؛ مثل دعوایی که تو نیز با دوستت داری و تمام می‌شود، ما نیز آشتی هستیم و دعوا تمام شد و این آرامش را به کودک منتقل کنند.

 این دعوا ممکن است کودک را نگران کند و این باعث اضطراب کودک می‌شود و نباید اصلا والدین جلوی کودک دعوا کنند و با این کار والدین نزد کودک سبک می‌شوند و فردا به اصطلاح کودک برای آنها تره نیز خورد نمی‌کند.

والدین در نبود کودک دعوا کنند

در نتیجه دعوای والدین باید تنهایی باشد و کودک باید احساس کند والدین با هم متحد هستند و یک حرف می‌زنند اما در دعوا حرف یکی نیست و کودک سوء استفاده می‌کند و اثر بد تربیتی دارد و کودک حرف گوش نمی‌کند.

در نتیجه یکی مسئله تربیتی و دیگری مسئله ناامنی است و دیگر اینکه اگر خانه دچار ناامنی شود استرس در کودک بالا می‌رود و تحمل پایین می‌آید. وقتی تحمل پایین آمد، برای فرد چیزهایی که قبلا اضطراب آور نبوده، الان اضطراب آور می‌شود.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: والدین اضطراب در کودکان کودک مضطرب نشانه های اضطراب در کودک تواند وجود داشته اضطراب اجتماعی دچار اضطراب غیر دارویی لحاظ ژنتیکی رفتار درمانی داشته باشند اضطراب کودک برخی افراد پدر و مادر خانم دکتر انجام دهد کودک دعوا جلوی کودک مثلا فرد کودک نیز هفته طول نشانه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۸۲۰۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برنامه کودکی نداریم که درباره «جیغ و دست و هورایش» صحبت کنیم

بازنگری در فرمول «جیغ و دست و هورا» در ساخت برنامه‌های تلویزیون به عبارتی تبدیل شد که همه درباره‌اش صحبت می‌کنند. مجری قدیمی که اعتقاد دارد از آن برنامه‌های جذاب و کودکانه خبری نیست که بیاییم درباره اینکه جیغ و دست و هورا باشد یا نباشد صحبت کنیم. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز بحث‌های متفاوتی درباره فقدانِ محتوا برای خردسالان، کودکان و نوجوانان در تلویزیون می‌شود، برنامه‌هایی که خلاقیت و نوآوری ندارند و فقط برخی از کاراکترهای کودکانه به فرمول جیغ و دست و هورا روی می‌آورند. در گذشته‌ای نه چندان دور درباره این نکته صحبت شده بود اما انتقاد هنرمند پیشکسوت کودک در جریان جشنواره عروسکی تلویزیون (عروسک‌خونه) دوباره انتقادات را به این سمت آورد. 

روز گذشته با یکی از پزشکان حوزه کودک در خصوص دعوت کودکان به جیغ و دست و هورا صحبت کردیم که او هم اعتقاد داشت ایجاد نشاط درونی باید در دستور کار تلویزیونی‌ها قرار بگیرد نه یک تخلیه انرژی آنی و لحظه‌ای؛ که البته این اتفاق هم در نوعِ‌خودش لازم است اما کامل و جامع نیست. 

الهه رضایی مجری و برنامه‌ساز قدیمیِ تلویزیون است که شاید بهترین سال‌های کودکانه شبکه یک با اجرای او در خاطره‌ها مانده باشد؛ او در جریان گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم  بارها به جمله‌ای اشاره کرد که انتقاد بسیاری از کاربلدها و قدیمی‌های عرصه کودک است؛ متأسفانه کودک و نوجوان در کشور ما به فراموشی سپرده شده و دغدغه نیستند. چرا که به تعبیرِ رضایی، ما استعدادها و تهیه‌کنندگان قدرتمندی در حوزه کودک داریم که بخشی از آن‌ها کنار گذاشته شدند و یا به ورطه فراموشی سپرده شدند. 

او در این گفت‌وگو، دست و جیغ و هورا را آفتِ برنامه‌سازی کودک عنوان کرد و گفت: امروز برنامه‌هایی ساخته می‌شود که آهنگی می‌زنند و مجری فریاد می‌زند دست و جیغ و هورا! یا بچه‌هایشان را می‌آورند تا دیده شوند، این برنامه‌سازی نیست! 

جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی خوب است نه برنامه‌سازی تلویزیون!

این مجری قدیمی تلویزیون به خبرنگار تسنیم گفت: جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی لازم است خصوصاً برای خردسالان و مدتی به یک روشی تبدیل شد که یکی از مدارس تهران این کار را شروع کرد. صبح برای اینکه انرژی بچه‌ها را افزایش بدهد این کار را می‌کردند و روش خوبی است. اما نه به عنوان برنامه‌سازی‌های تلویزیون! البته که این روزها برنامه کودکی نداریم که بخواهیم درباره جیغ و دست و هورایش با هم بحث کنیم. ناگفته نماند که دوره‌ای همه برنامه‌های کودک تلویزیون همین کار را می‌کردند تا به گونه‌ای حواسِ کودکان را پرت کنند چون خلاقیت و نوآوری نداشتند که به رخ بکشند. 

نمی‌گویم این کار ممنوع است!

وی افزود: باز هم درباره «جیغ و دست و هورا» این نکته را باید یادآور شوم که من نگفتم و نمی‌گویم این کار ممنوع است و به طورکل نباشد. اما به اندازه کافی بایستی این اتفاق بیفتد که در آن صورت اشکالی ندارد. منتها اگر بیش از اندازه در هر کاری باشد یا در مراسم و برنامه تلویزیون، به کودکان هیچ کمکی نمی‌کند و اتفاقاً گاهی اوقات «آزاردهنده» هم خواهد بود. در هر چیزی افراط و تفریط دردسرساز است. نه خیلی همه‌چیز آرامِ آرام و نه شلوغِ شلوغ که بقیه را اذیت کند. ممکن است بچه‌ها در برهه‌ای هم لذت ببرند اما کار اصولی نیست و به اندازه و گهگاهی هم اتفاق بیفتد ایرادی ندارد. 

شکل‌گیری نشاط کودکان با جیغ و دست و هورا یا اتفاقی درونی؟!

اصلاً نیازی به این همه شلوغ‌بازی نبود

رضایی در ادامه اضافه کرد:‌ کودکان از صفر تا 6 سالگی بهترین مقطع یادگیری‌شان است. سن تربیت‌پذیری، آینده‌سازی و استعدادیابی در این زمان اتفاق می‌افتد. باید از طریق برنامه‌سازی به‌طور غیرمستقیم و مستقیم و با بازی‌های درست و کاربردی،‌ مهارت‌افزایی را رونق دهیم، اما همواره مجری فریاد می‌زند جیغ و هورای بلند و این روزها هم لباس‌های رنگارنگ بپوشند. این نوع اتفاقات نمی‌تواند برای کودک، فرهنگ‌سازی کند یا تأثیرگذار باشد. بچه‌ها نمی‌توانند الان در این شرایطی که برایشان فراهم شده انرژی‌شان را تخلیه کنند. اگر مسابقاتی برای بچه‌ها بگذارند که این بچه‌ها بتوانند انرژی‌شان را تخلیه کنند. اگر خلاقیت‌هایی را برای بچه‌ها ایجاد کنند. برنامه‌هایی که بتواند از خلاقیت‌های بچه‌ها استفاده کند، بسازند. همان‌طور که در گذشته هم این نوع برنامه‌ می‌ساختند؛ اصلاً نیازی به این همه شلوغ‌بازی نبود. باید این شلوغ بازی‌ها را کم کنند. اصلاً چه دلیلی دارد برنامه‌های تلویزیون که دست می‌زنند، جیغ و هورا بکشند.

وی خاطرنشان کرد: جیغ زدن برای تخلیه انرژی است اما نه در استودیو و برنامه‌ای که قرار است حرف‌های مهمی را در قالب مفاهیم کودکانه بزند. چون دستشان خالی از مفهوم و ارزش است به سمت چنین حرکت‌هایی می‌روند تا خلأهای ذاتی برنامه‌سازی را پُر کنند.کاری ندارند غیر از اینکه چند دقیقه‌ای با این دست و جیغ و هورا بگذرانند. اما اگر برنامه، مسابقه و خلاقیت و بینشی داشته باشد آن وقت می‌بینید که حواسِ کودک را پرتِ این نوع حرکت‌ها نمی‌کنند و فرصت کمتری را برای این همه سر و صدا اختصاص می‌دهند.

چرا ترجمه‌ها در حوزه کودک و نوجوان بر تألیف پیشی گرفت؟

کودک در تلویزیون و رسانه برای کسی مهم نیست

رضایی با اشاره به اینکه هنوز هم این نکته را تکرار می‌کنم کودک در تلویزیون و مجموعه رسانه برای کسی مهم نیست، افزود: بچه‌ها برایشان ارزش ندارند؛ اگر ارزشمند باشند باید سعی کنند روشی را انتخاب کنند که در راستای نیاز و علایق‌ کودکان قدم بردارند. آنچه که به نظر می‌آید با سبک زندگی خانواده‌های ایرانی‌ها تطبیق داشته باشد. البته برای تلاشگران شبکه کودک احترام زیادی قائلم اما احساس می‌کنم برخی از مسئولان خصوصاً در شبکه کودک، اطلاعات کودک، روانشناسی کودک و نیازسنجی‌های کودک را نمی‌شناسند، شاید نمی‌دانند بایدها و نبایدهایشان چیست که یاد بگیرند. چون ما معضلات بزرگی در جامعه‌مان داریم و فضا را جدّی نگیریم، فرهنگ‌مان از دست می‌رود. وقتی درباره خطر اعتیاد، کودکان کار و خیلی از معضلات دیگر هم صحبت می‌کنیم برخی‌ها می‌خندند و جدّی نمی‌گیرند. این فضاها واقعاً نیازمند کار جامعه‌شناسی دقیق و ساماندهی قدرتمند دارد. باید NGOهایی راه‌اندازی شوند و با دانش و کارآمد کار کنند.

تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده؟

وی در پاسخ به این سؤال که تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده و باید چه کار کند، خاطرنشان کرد: کسانی که آن موقع در گروه‌های کودک کار می‌کردند افراد متخصصی در زمینه ساخت برنامه برای کودکان، خردسالان و نوجوانان به کار می‌گرفتند. این‌ها کسانی بودند که تحصیلات‌ و تجربیات لازم در این زمینه داشتند. عشق و علاقه‌شان به بچه‌ها واقعی بود. لذا سعی می‌کردند اطلاعات راجع به برنامه‌سازی را از همه‌جا بدست بیاورند و خودشان را با خواسته‌های کودک تطبیق بدهند. متأسفانه تا آنجا که من اطلاع دارم امروز کمتر از آن اتاق فکرها و افراد متخصص در زمینه کودک فعال هستند؛ بعضاً علاقه‌مندند برنامه‌های کودک بسازند اما نه آن‌طور که باید و شاید. برنامه‌های شبکه کودک را دیدم تعداد زیادی کارتون‌های قدیمی‌اند که هنوز دوست‌داشتنی‌اند و کمتر به کار جدیدِ دلچسبی رسیده‌ام. شاید بعضاً برنامه‌هایی خوب باشد اما در حدی که بتواند علاقه‌مندان زیادی را جذب کند، نیست. دلیلش هم این است از افراد متخصص در حوزه شناختی کودک، خردسال و نوجوان استفاده نمی‌شود.

این مجری قدیمی تلویزیون با اشاره به اینکه باید همه دلسوزان کودکان برنامه‌سازی کنند، تأکید کرد: به گمان من باید تمام کسانی که دلسوزِ کودکان‌اند، برنامه‌سازی کنند. کسانی که دغدغه تربیت کودکان را دارند و به آینده بچه‌ها می‌اندیشند. آموزش‌هایی که برای بچه‌ها می‌گذارند، باید آموزش‌هایی باشد برای آینده‌شان هم مفید باشد. اگر این آموزش‌ها به شکلی طراحی شود که با روحیات بچه‌ها سازگار باشد حتماً جواب مثبتی می‌گیرد. بچه‌ها در هر گروه سنی علایقی دارند، اگر تلویزیون بتواند مجموعه‌ای از برنامه‌هایی که سرگرم‌کننده‌اند، آموزش‌های خیلی ملایم، مثبت و دوست‌داشتنی برای کودکان طراحی کرده‌اند، ارائه دهند مخاطب، مدیومی غیر از تلویزیون انتخاب نمی‌کند.

بررسی مختصات سینمای کودک و نوجوان در گفت‌وگو با مدیر شبکه کودک لبنان

می‌خواهند کاری کنند اما عملی نمی‌بینیم

رضایی در خصوص همکاری با تلویزیون گفت: ادعا می‌کنند می‌خواهیم کار کنیم و عملاً دوستان و همکارانی که می‌خواهند کاری ارائه بدهند به درِ بسته می‌خورند. من خودم یکی دو مورد با دوستان و همکاران رفته‌ایم و گفته‌ایم؛ یا ما را به اسپانسر ارجاع می‌دهند و یا می‌گویند بودجه نداریم و یا کار را به زمان دیگری موکول می‌کنند. به امید روزی که مسئولین فقط ادعا نکنند و برنامه‌های کودک برایشان مهم باشد. اما تلویزیون برای اینکه بتواند کارهای بهتری در حوزه کودک ارائه بدهد به نظر می‌آید سیاستگذاری‌ها و اهدافش را در این زمینه باید بازنگری کند. همچنین تلویزیون می‌تواند از افراد کاربلد و تهیه‌کنندگان قدیمی که دور مانده و خانه‌نشین و بیکار مانده‌اند، استفاده کند. هنوز بازنشسته نشده‌اند و از نظرات‌شان استفاده نشده است. در کارنامه‌شان کارهای ماندگار و درخشانی وجود دارد. متأسفم از اینکه برنامه‌های تلویزیون محتوای کافی ندارند، متأسفانه فقط حرف زده می‌شود و عملی نمی‌بینیم.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم کودک معرفی شدند
  • ۵ هزار کودک خیابانی در تهران
  • این نشانه ها می گوید فرزند شما استعدادی استثنایی دارد
  • علائم و نشانه‌های مالاریا را بشناسید
  • علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
  • ارسال ۹۲ تن دارو به افغانستان
  • شرایط اخذ ویزای دبی برای کودکان
  • باید و نباید‌های تعامل با کودکان چاق
  • برنامه کودکی نداریم که درباره «جیغ و دست و هورایش» صحبت کنیم
  • حسین قناعت:«والدین امانتی» به کودکان حفاظت از محیط زیست را آموزش می‌دهد/ فیلم کودک با اکران آنلاین بهتر دیده می‌شود